۱۳۹۰ فروردین ۳۰, سه‌شنبه

قرن بیست و یکم قرن رهائی از یوغ دیکتاتورهاست! محسن قائم مقام



حکومت ستمګر از ببر هولناک‌تر است
کنفسیوس
مبارزه چشمگیر مردم کشورهای زیرسلطه دیکتاتوری، علیه دیکتاتور‌ها وحکومتهای خودکامه در خاورمیانه و شمال افریقا طلایه‌دار استقرار آزادی و دمکراسی در تمام سرزمینهای در اسارت استبداد است. وینستون چرچیل قرن بیستم را قرن آزادی کشور‌های افریقائی نامید. بگذریم که این «جنتلمن» انګلیسی و طراح بزرگ استعمار درعین هوشمندی در بیان این واقعیت دوران خود، آزادی هندوستان در مخیله استعماری او معنی‌ای پیدا نکرده بود، چه در کتاب «خاطرات جنگ» خود، که با آن اثر موفق به احراز جایزه نوبل هم گردید از مهاتما گاندی رهبر بزرګ مردم هند با عنوان استهزا آمیز «آن پابرهنی هندی» یاد می‌کند. همین بی‌اعتنائی او به آزادی و اسقلال شبه قاره هند، اورا، درحالیکه مراحل نهائی کسب عنوان «مرد قرن» گذشته را می‌پیمود، از احراز آن عنوان بی‌نسیب ساخت و تجلیل کنندگانش در غرب، افتخار «مرد قرن» را به آلبرت اینشتن بخشیدند. گذشت روزگار، دوران استعماری قرن نوزده را به زمانی آورده بود که وزش نسیم آزادی در کشورهای دور و نزدیک درهای تازه‌ای از آینده را برای مردم اسیراستعمار می‌گشود و ناقوس مرګ استعمار در هرګوشه دنیا بګوش می‌رسید. دنیای جدیدی درشرف تکوین بود. در مورد بیان آزادی کشورهای افریقا در قرن بیستم باید افزود که قرن بیستم قرن آزادی بسیاری از کشور‌های اروپا وآسیا باید بشمار آید. چه تنها کشور‌های افریقائی نبودند که از چنگ اروپائیان با قدرت نمائی‌های گوناگون بیرون می‌آمدند بلکه با فروریختن امپراتوری عثمانی در پایان جنگ اول جهانی، کشورهای شبه جزیره بالکان، یونان و عراق و مصر نیز آزاد می‌شدند. و استعمار هلند و فرانسه در شرق و جنب شرقی آسیه جای خود را بکشورهای آندونزی و ویتنام و کشور‌های دیگری می‌سپردند.